آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Coil

kɔɪl kɔɪl

گذشته‌ی ساده:

coiled

شکل سوم:

coiled

سوم‌شخص مفرد:

coils

وجه وصفی حال:

coiling

شکل جمع:

coils

معنی coil | جمله با coil

noun verb - intransitive adverb

چنبره زدن، فنر، به دور چیزی به‌طورمارپیچ پیچیدن، مارپیچ

noun verb - intransitive adverb

سیم پیچ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He coiled the long rope and hung it from a nail.

او طناب دراز را حلقه کرد و به میخ آویخت.

The snake coiled itself around my leg.

مار دور پایم حلقه زد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Lines of demonstrators coiled their way through the streets.

صف‌های تظاهرکنندگان در خیابان‌ها مارپیچ‌وار حرکت می‌کردند.

a coil of barbed wire

یک حلقه سیم خاردار

a coil of hair

حلقه‌ی گیسو

gray coils of smoke

حلقه‌ی خاکستری دود

coiled springs

فنرهای حلقوی

a coiled snake

مار چنبره زده

A thick smoke coiled up over the hill.

دود غلیظی حلقه‌زنان از تپه بالا می‌رفت.

He coiled up the hose.

او شیلنگ را جمع کرد (حلقه کرد).

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد coil

  1. verb curl around, entwine

Phrasal verbs

coil up

1- (به طور مارپیچ یا حلزونی) بالا رفتن 2- حلقه کردن

سوال‌های رایج coil

گذشته‌ی ساده coil چی میشه؟

گذشته‌ی ساده coil در زبان انگلیسی coiled است.

شکل سوم coil چی میشه؟

شکل سوم coil در زبان انگلیسی coiled است.

شکل جمع coil چی میشه؟

شکل جمع coil در زبان انگلیسی coils است.

وجه وصفی حال coil چی میشه؟

وجه وصفی حال coil در زبان انگلیسی coiling است.

سوم‌شخص مفرد coil چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد coil در زبان انگلیسی coils است.

ارجاع به لغت coil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coil

لغات نزدیک coil

پیشنهاد بهبود معانی