فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Braid

breɪd breɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    braided
  • شکل سوم:

    braided
  • سوم شخص مفرد:

    braids
  • وجه وصفی حال:

    braiding
  • شکل جمع:

    braids

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    قیطان، گلابتون، مغزی، نوار، حاشیه
    • - The intricate gold braid on his military uniform indicated his high rank.
    • - قیطان طلایی پیچیده روی یونیفرم نظامی او نشانه‌ی مقام بالای او بود.
    • - The decorative braids on the hem of the dress added an elegant touch to the garment.
    • - نوارهای تزیینی روی لبه‌ی لباس، جلوه‌ی زیبایی به لباس بخشیده است.
  • noun countable
    انگلیسی آمریکایی آرایش و پیرایش موی بافته‌شده، بافت
    • - school girls in braids and blue uniforms
    • - دختر مدرسه‌ای‌ها با موهای بافته‌شده و روپوش‌های آبی
    • - I need to learn how to do a fishtail braid for my friend's wedding.
    • - من باید یاد بگیرم که چگونه برای عروسی دوستم بافت تیغ‌ماهی انجام دهم.
  • verb - intransitive verb - transitive
    انگلیسی آمریکایی بافتن
    • - She wore her hair braided in a pigtail.
    • - او گیسوی خود را دم‌اسبی بافته بود.
    • - to braid a straw mat
    • - حصیر بافتن
    • - She has long braided hair.
    • - او موی بلند بافته‌ای دارد.
  • verb - transitive
    مخلوط کردن، آمیختن، درهم کردن، قاطی کردن
    • - The artist decided to braid different colors together to create a unique pattern.
    • - هنرمند تصمیم گرفت رنگ‌های مختلف را با هم مخلوط کند تا الگوی منحصربه‌فردی ایجاد کند.
    • - The flavors of spices and herbs are beautifully braided in this recipe.
    • - طعم ادویه‌ها و سبزیجات به‌خوبی در این دستور غذا قاطی شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد braid

  1. noun interwoven hair style
    Synonyms: pigtail, plait, ponytail, queue
  2. verb interweave
    Synonyms: complect, cue, entwine, interknit, interlace, intertwine, lace, mesh, pigtail, plait, ravel, twine, twist, weave
    Antonyms: unbraid

ارجاع به لغت braid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «braid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/braid

لغات نزدیک braid

پیشنهاد بهبود معانی