با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Braid

breɪd breɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    braided
  • شکل سوم:

    braided
  • سوم‌شخص مفرد:

    braids
  • وجه وصفی حال:

    braiding
  • شکل جمع:

    braids

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
قیطان، گلابتون، مغزی، نوار، حاشیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The intricate gold braid on his military uniform indicated his high rank.
- قیطان طلایی پیچیده روی یونیفرم نظامی او نشانه‌ی مقام بالای او بود.
- The decorative braids on the hem of the dress added an elegant touch to the garment.
- نوارهای تزیینی روی لبه‌ی لباس، جلوه‌ی زیبایی به لباس بخشیده است.
noun countable
انگلیسی آمریکایی آرایش و پیرایش موی بافته‌شده، بافت
- school girls in braids and blue uniforms
- دختر مدرسه‌ای‌ها با موهای بافته‌شده و روپوش‌های آبی
- I need to learn how to do a fishtail braid for my friend's wedding.
- من باید یاد بگیرم که چگونه برای عروسی دوستم بافت تیغ‌ماهی انجام دهم.
verb - intransitive verb - transitive
انگلیسی آمریکایی بافتن
- She wore her hair braided in a pigtail.
- او گیسوی خود را دم‌اسبی بافته بود.
- to braid a straw mat
- حصیر بافتن
- She has long braided hair.
- او موی بلند بافته‌ای دارد.
verb - transitive
مخلوط کردن، آمیختن، درهم کردن، قاطی کردن
- The artist decided to braid different colors together to create a unique pattern.
- هنرمند تصمیم گرفت رنگ‌های مختلف را با هم مخلوط کند تا الگوی منحصربه‌فردی ایجاد کند.
- The flavors of spices and herbs are beautifully braided in this recipe.
- طعم ادویه‌ها و سبزیجات به‌خوبی در این دستور غذا قاطی شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد braid

  1. noun interwoven hair style
    Synonyms: pigtail, plait, ponytail, queue
  2. verb interweave
    Synonyms: complect, cue, entwine, interknit, interlace, intertwine, lace, mesh, pigtail, plait, ravel, twine, twist, weave
    Antonyms: unbraid

ارجاع به لغت braid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «braid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/braid

لغات نزدیک braid

پیشنهاد بهبود معانی