امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Twine

twaɪn twaɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    twined
  • شکل سوم:

    twined
  • سوم‌شخص مفرد:

    twines
  • وجه وصفی حال:

    twining
  • شکل جمع:

    twines

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive
به هم پیچیدن، پیچیدن (دور چیزی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- A vine twines about a tree trunk.
- یک تاک دور تنه‌ی درخت می‌پیچد.
- to twine a wreath of flowers
- پیچیدن دسته‌گل به هم
- Mehri twined her arms around the baby.
- مهری بازوان خود را دور بچه پیچید.
noun uncountable
ریسمان محکم (دو یا چندلایه)
- She used a length of twine to tie up the vines in her garden.
- او از یک ریسمان محکم بلند برای بستن درختان انگور در باغش استفاده کرد.
- He tied the package securely with a piece of twine.
- بسته را با یک تکه ریسمان محکم بست.
verb - transitive
بافتن
- Grandma taught me how to twine the fabric.
- مادربزرگ به من یاد داد که چگونه محصولی را ببافم.
- The spider expertly twines its silk around the branches to construct an intricate web.
- عنکبوت به‌طرز ماهرانه‌ای ابریشمش را دور شاخه‌ها می‌پیچد تا شبکه‌ای پیچیده بسازد.
verb - transitive
پیچ‌وتاب خوردن
- A river twines through the mountains.
- رودخانه‌ای در میان کوهسار پیچ‌و‌تاب می‌خورد.
- the boy twined her hands
- پسر دستانش را پیچ‌وتاب داد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد twine

  1. noun rope, cord
    Synonyms:
    braid coil convolution cordage knot snarl string tangle thread twist whorl yarn
  1. verb coil, twist together
    Synonyms:
    bend braid corkscrew curl encircle enmesh entangle entwine interlace interweave knit loop meander plait spiral splice surround tangle twist undulate weave wind wrap wreathe
    Antonyms:
    straighten untwist

ارجاع به لغت twine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «twine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/twine

لغات نزدیک twine

پیشنهاد بهبود معانی