گذشتهی ساده:
knottedشکل سوم:
knottedسوم شخص مفرد:
knotsوجه وصفی حال:
knottingشکل جمع:
knotsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گره پیشانی، اخم
پیوند زناشویی
(انگلیس) تند، سریع
(انگلیس - عامیانه) بسیار سریع، مثل برق
(عامیانه) ازدواج کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «knot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/knot