آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Loop

luːp luːp

گذشته‌ی ساده:

looped

شکل سوم:

looped

سوم‌شخص مفرد:

loops

وجه وصفی حال:

looping

شکل جمع:

loops

معنی loop | جمله با loop

noun countable

حلقه (با طناب، روبان، خط و...)

The necklace has a loop that allows it to be fastened easily.

گردنبند حلقه‌ای دارد که اجازه می‌دهد به‌راحتی بسته شود.

She made a loop of string to hang the picture.

او حلقه‌ای از نخ درست کرد تا عکس را آویزان کند.

noun countable

لوپ (دایره‌ای که هواپیما در آسمان می‌سازد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The fighter jet completed two fast loops before leveling out.

جت جنگنده، دو لوپ سریع انجام داد و سپس به حالت عادی برگشت.

Training pilots must learn how to execute a safe aerobatic loop.

خلبانان درحال آموزش باید یاد بگیرند چگونه لوپ آکروباتیک ایمنی اجرا کنند.

noun countable

ورزش لوپ (حرکت حلقه‌ای در اسکیت روی یخ)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

مشاهده

He struggled to complete a fast spinning loop without falling.

او در انجام لوپ چرخشی سریع بدون افتادن، مشکل داشت.

Judges awarded high scores for her curving loops during the routine.

داوران به‌خاطر لوپ‌های منحنی در روتین او، امتیاز بالایی دادند.

noun countable

موسیقی لوپ (موسیقی کوتاه تکرارشونده)

Electronic music relies heavily on layered loops to create texture.

موسیقی الکترونیک به‌شدت روی لوپ‌های لایه‌ای برای ایجاد بافت موسیقی حساب می‌کند.

Songwriters often create short loops to experiment with melody ideas.

ترانه‌سراها، اغلب لوپ‌های کوتاهی می‌سازند تا با ایده‌های ملودی آزمایش کنند.

noun countable

کامپیوتر حلقه، لوپ (تکرار دستورات در برنامه‌نویسی)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

Condition variables allow a loop to repeat until a specific event occurs.

متغیرهای شرطی اجازه می‌دهند تا زمانی که رویداد خاصی رخ دهد، حلقه تکرار شود.

This for loop will run ten times before stopping.

این حلقه‌ی for ده بار اجرا می‌شود و سپس متوقف می‌شود.

verb - intransitive verb - transitive

حلقه درست کردن، حلقه زدن، خم کردن، پیچاندن، قوس دادن

He looped the wire into a circle before soldering it.

او قبل‌از لحیم‌کاری، سیم را به شکل حلقه درآورد.

Turn left where the road loops around the farm buildings.

در جایی که جاده، ساختمان‌های مزرعه را دور می‌زند، به چپ بپیچید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

loop things together

چیزها را به هم پیچیدن، چیزها را با هم جمع کردن، چیزها را به هم گره زدن

loop something back/loop something up

(پرده) جمع کردن، کنار زدن

loop back

(Verb - intransitive) (جاده، رود) دور زدن

verb - intransitive verb - transitive

موسیقی تکرار کردن، لوپ کردن (موسیقی)

You can loop the guitar riff so it plays repeatedly in the background.

می‌توانید ریف گیتار را تکرار کنید تا بارها و بارها در پس‌زمینه پخش شود.

The producer decided to loop the bass line throughout the track.

پرودیوسر تصمیم گرفت لاین بیس را در تمام آهنگ لوپ کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد loop

  1. verb circle, spiral
    Antonyms:

Collocations

loop the loop

(هواپیما) حلقه درست کردن، دور زدن، چرخ زدن

Idioms

knock (or throw) for a loop

(امریکا ـ عامیانه) 1- مشت محکم زدن 2- شکست دادن، چیره شدن 3- مبهوت کردن

throw someone for a loop

غافل‌گیر کردن، شوکه کردن، بهت‌زده کردن

سوال‌های رایج loop

گذشته‌ی ساده loop چی میشه؟

گذشته‌ی ساده loop در زبان انگلیسی looped است.

شکل سوم loop چی میشه؟

شکل سوم loop در زبان انگلیسی looped است.

شکل جمع loop چی میشه؟

شکل جمع loop در زبان انگلیسی loops است.

وجه وصفی حال loop چی میشه؟

وجه وصفی حال loop در زبان انگلیسی looping است.

سوم‌شخص مفرد loop چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد loop در زبان انگلیسی loops است.

ارجاع به لغت loop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «loop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/loop

لغات نزدیک loop

پیشنهاد بهبود معانی