گذشتهی ساده:
loopedشکل سوم:
loopedسومشخص مفرد:
loopsوجه وصفی حال:
loopingشکل جمع:
loopsحلقه (با طناب، روبان، خط و...)
The necklace has a loop that allows it to be fastened easily.
گردنبند حلقهای دارد که اجازه میدهد بهراحتی بسته شود.
She made a loop of string to hang the picture.
او حلقهای از نخ درست کرد تا عکس را آویزان کند.
لوپ (دایرهای که هواپیما در آسمان میسازد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The fighter jet completed two fast loops before leveling out.
جت جنگنده، دو لوپ سریع انجام داد و سپس به حالت عادی برگشت.
Training pilots must learn how to execute a safe aerobatic loop.
خلبانان درحال آموزش باید یاد بگیرند چگونه لوپ آکروباتیک ایمنی اجرا کنند.
ورزش لوپ (حرکت حلقهای در اسکیت روی یخ)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ورزش
He struggled to complete a fast spinning loop without falling.
او در انجام لوپ چرخشی سریع بدون افتادن، مشکل داشت.
Judges awarded high scores for her curving loops during the routine.
داوران بهخاطر لوپهای منحنی در روتین او، امتیاز بالایی دادند.
موسیقی لوپ (موسیقی کوتاه تکرارشونده)
Electronic music relies heavily on layered loops to create texture.
موسیقی الکترونیک بهشدت روی لوپهای لایهای برای ایجاد بافت موسیقی حساب میکند.
Songwriters often create short loops to experiment with melody ideas.
ترانهسراها، اغلب لوپهای کوتاهی میسازند تا با ایدههای ملودی آزمایش کنند.
کامپیوتر حلقه، لوپ (تکرار دستورات در برنامهنویسی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
Condition variables allow a loop to repeat until a specific event occurs.
متغیرهای شرطی اجازه میدهند تا زمانی که رویداد خاصی رخ دهد، حلقه تکرار شود.
This for loop will run ten times before stopping.
این حلقهی for ده بار اجرا میشود و سپس متوقف میشود.
حلقه درست کردن، حلقه زدن، خم کردن، پیچاندن، قوس دادن
He looped the wire into a circle before soldering it.
او قبلاز لحیمکاری، سیم را به شکل حلقه درآورد.
Turn left where the road loops around the farm buildings.
در جایی که جاده، ساختمانهای مزرعه را دور میزند، به چپ بپیچید.
loop things together
چیزها را به هم پیچیدن، چیزها را با هم جمع کردن، چیزها را به هم گره زدن
loop something back/loop something up
(پرده) جمع کردن، کنار زدن
loop back
(Verb - intransitive) (جاده، رود) دور زدن
موسیقی تکرار کردن، لوپ کردن (موسیقی)
You can loop the guitar riff so it plays repeatedly in the background.
میتوانید ریف گیتار را تکرار کنید تا بارها و بارها در پسزمینه پخش شود.
The producer decided to loop the bass line throughout the track.
پرودیوسر تصمیم گرفت لاین بیس را در تمام آهنگ لوپ کند.
(هواپیما) حلقه درست کردن، دور زدن، چرخ زدن
(امریکا ـ عامیانه) 1- مشت محکم زدن 2- شکست دادن، چیره شدن 3- مبهوت کردن
غافلگیر کردن، شوکه کردن، بهتزده کردن
گذشتهی ساده loop در زبان انگلیسی looped است.
شکل سوم loop در زبان انگلیسی looped است.
شکل جمع loop در زبان انگلیسی loops است.
وجه وصفی حال loop در زبان انگلیسی looping است.
سومشخص مفرد loop در زبان انگلیسی loops است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «loop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/loop