غافلگیر کردن، شوکه کردن، بهتزده کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was thrown for a loop when I saw him at the party after so many years.
وقتی بعداز آن همه سال او را در مهمانی دیدم، شوکه شدم.
The news of the merger threw investors for a loop.
خبر ادغام، سرمایهگذاران را غافلگیر کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «throw someone for a loop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/throw-someone-for-a-loop