آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Girdle

ˈɡɜrːdl ˈɡɜːdl

معنی girdle | جمله با girdle

noun verb - transitive

کمربند، کمر، کرست، حلقه، احاطه کردن، حلقه‌ای بریدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

pectoral girdle

کمربند سینه‌ای

pelvic girdle

کمربند لگنی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد girdle

  1. noun corset

ارجاع به لغت girdle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «girdle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/girdle

لغات نزدیک girdle

پیشنهاد بهبود معانی