با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Girder

ˈɡɜːrdər ˈɡɜːdə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    girders

معنی

  • noun
    تیرآهن، شاه‌تیر، شاهین ترازو
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد girder

  1. noun main support beam
    Synonyms: I-beam, joist, rafter, tiebeam, truss

ارجاع به لغت girder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «girder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/girder

لغات نزدیک girder

پیشنهاد بهبود معانی