این لغت در معنای اول مخفف technical است.
این لغت در معنای دوم مخفف technology است.
این لغت در معنای سوم مخفف technician است.
این لغت در معنای چهارم مخفف technical school است.
فنی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
His presentation included detailed tech specifications.
معرفی او شامل مشخصات فنی دقیق بود.
The tech report outlined the project's key findings.
گزارش فنی یافتههای کلیدی این پروژه را تشریح کرد.
فناوری، تکنولوژی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Advances in tech are reshaping the job market.
پیشرفت تکنولوژی درحال تغییر شکل بازار کار است.
She studied tech to prepare for her future career.
او برای آماده شدن برای آیندهی شغلی خود در زمینهی فناوری تحصیل کرد.
انگلیسی آمریکایی متخصص فنی، تکنیسین، کارشناس فنی
The tech repaired the broken computer swiftly.
کارشناس فنی کامپیوتر خراب را بهسرعت تعمیر کرد.
A skilled tech resolved the network issues.
یک تکنسین ماهر مشکلات شبکه را حل کرد.
هنرستان، دانشکدهی فنی
She enrolled in a tech to learn automotive repair.
او برای یادگیری تعمیر خودرو در دانشکدهی فنی ثبتنام کرد.
The local technical school offers a variety of vocational programs.
هنرستان محلی انواع برنامههای حرفهای را ارائه میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tech» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tech