امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Technical

    ˈteknɪkl ˈteknɪkl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more technical

    • صفت عالی:

      most technical

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    فنی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - technical vocabulary
    - واژگان فنی
    - a technical assistant
    - دستیار فنی
    - technical skill
    - مهارت فنی
    - a technical rally in industrial stocks
    - افزایش قیمت سهام صنعتی به‌‌دلیل ملاحظات فنی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد technical

    1. adjective concerning details, mechanics
      Synonyms:
      abstruse high-tech industrial mechanical methodological occupational professional restricted scholarly scientific special specialized technological vocational
      Antonyms:
      unmechanical untechnical

    لغات هم‌خانواده technical

    • adjective
      technical

    ارجاع به لغت technical

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «technical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/technical

    لغات نزدیک technical

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return