Scientific

    ˌsaɪənˈtɪfɪk ˌsaɪənˈtɪfɪk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more scientific

    • صفت عالی:

      most scientific

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B1
    علمی، وابسته به علم

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - a scientific study
    - مطالعه‌ی علمی
    - scientific training
    - آموزش علمی
    - scientific books
    - کتاب‌های علمی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد scientific

    1. adjective systematic; discovered through experimentation
      Synonyms: accurate, clear, controlled, deductive, exact, experimental, logical, mathematical, methodical, objective, precise, sound
      Antonyms: artistic

    لغات هم‌خانواده scientific

    ارجاع به لغت scientific

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «scientific» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scientific

    لغات نزدیک scientific

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند