امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Science

ˈsaɪəns ˈsaɪəns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sciences

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable A2
علم، دانش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Studying science requires a curious and analytical mind.
- تحصیل علم نیازمند ذهنی کنجکاو و تحلیل‌گر است.
- Science is a constantly evolving field that shapes our understanding of the world.
- دانش حوزه‌‌ی همواره درحال تکاملی است که درک ما را از جهان شکل می‌دهد.
- Science has the power to unlock the mysteries of the universe.
- علم این قدرت را دارد که اسرار جهان را هویدا کند.
noun countable uncountable B1
علوم، علم، دانش (شاخه‌ای از علوم و دانش‌ها) (موضوع خاصی که با استفاده از روش‌های علمی مورد مطالعه قرار می‌گیرد)
- The field of medical science encompasses various branches of study.
- رشته‌ی علوم پزشکی شامل شاخه‌های مختلف تحصیلی است.
- He has always been fascinated by the science of astronomy and the universe's mysteries.
- او همیشه مجذوب علم نجوم و اسرار کیهان بوده است.
- Advances in computer science have revolutionized how we process information.
- پیشرفت‌های علوم کامپیوتر، نحوه‌ی پردازش اطلاعات را متحول کرده است.
noun uncountable A2
(رشته‌ی تحصیلی) علوم، علوم تجربی
- During today's science lesson, we learned about the water cycle.
- در درس علوم امروز با چرخه‌ی آب آشنا شدیم.
- The science course covers a range of topics including biology and chemistry.
- این دوره‌ی علوم تجربی، طیف وسیعی از موضوعات ازجمله زیست‌شناسی و شیمی را پوشش می‌دهد.
- The science teacher encouraged us to ask questions during class.
- معلم علوم ما را تشویق کرد که در کلاس سؤال بپرسیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد science

  1. noun (knowledge from) the careful study of the structure and behavior of the physical world, especially by watching, measuring, and doing experiments, and the development of theories to describe the results of these activities
    Synonyms: art, body of knowledge, branch, discipline, education, erudition, information, learning, lore, scholarship, skill, system, technique, wisdom
    Antonyms: art
  2. noun a particular subject that is studied using scientific methods
  3. noun the study of science

لغات هم‌خانواده science

ارجاع به لغت science

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «science» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/science

لغات نزدیک science

پیشنهاد بهبود معانی