فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Branch

bræntʃ brɑːntʃ

گذشته‌ی ساده:

branched

شکل سوم:

branched

سوم‌شخص مفرد:

branches

وجه وصفی حال:

branching

شکل جمع:

branches

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

شاخه، شعبه، انشعاب، رشته، بخش

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

A bird alighted on the leafless branch.

پرنده‌ای بر شاخه‌ی بی‌برگ نشست.

The tree has put forth new branches.

درخت شاخه‌های تازه درآورده است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The Ohio River is one of the branches of the Mississippi River.

(رود) اوهایو یکی از شعبه‌های (رودخانه‌ی) می‌سی‌سی‌پی است.

Surgery is a branch of medicine.

جراحی شاخه‌ای از (علم) پزشکی است.

Persian is a branch of the Indo-European family of languages.

فارسی شاخه‌ای از خانواده‌ی زبان‌های هند و اروپایی است.

the new branch of the bank

شعبه‌ی جدید بانک

the secret operations branch of the counterespionage office

بخش عملیات سری اداره‌ی ضدجاسوسی

verb - intransitive

منشعب شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Little streams branching from the river.

نهرهای کوچکی که از رودخانه منشعب می‌شوند.

After Aliabad the road branches.

بعد از علی‌آباد جاده منشعب می‌شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

In London the road branches off in three directions.

در لندن جاده به سه شاخه منشعب می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد branch

  1. noun department
    Synonyms:
    part section division office bureau department wing arm extension annex subsidiary member local outpost subsection subdivision chapter category classification connection portion derivative dependency tributary
    Antonyms:
    company
  1. noun arm, limb
    Synonyms:
    arm limb wing extension growth offshoot shoot branchlet fork prong sprig spray bough divergence detour scion bug

Phrasal verbs

branch off

به سوی دیگری رفتن، منحرف شدن، جدا شدن، منشعب شدن

branch out

به سوی دیگری رفتن، منحرف شدن، جدا شدن، منشعب شدن

(علاقه یا فعالیت) گسترده شدن، شروع به کارهای جدید کردن

Collocations

branch(-)line

قطار محلی، راه آهن فرعی

Idioms

root and branch

کاملاً، از ریشه، از بُن، به‌تمامی، تمام‌وکمال

سوال‌های رایج branch

معنی branch به فارسی چی میشه؟

کلمه "branch" در زبان انگلیسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است که می‌تواند در زمینه‌های گوناگونی مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه به بررسی این کلمه و مفاهیم مرتبط با آن می‌پردازیم.

معانی مختلف "branch"

1. شاخه: یکی از رایج‌ترین معانی "branch" به معنای شاخه درخت است. درختان دارای شاخه‌هایی هستند که از تنه اصلی جدا می‌شوند و به سمت بالا و بیرون رشد می‌کنند. این شاخه‌ها می‌توانند محل رشد برگ‌ها، گل‌ها و میوه‌ها باشند.

2. شعبه: در زمینه‌های اقتصادی و تجاری، "branch" به معنای شعبه یا نمایندگی یک شرکت یا سازمان است. به عنوان مثال، یک بانک ممکن است چند شعبه در نقاط مختلف یک شهر داشته باشد که خدمات مشابهی را ارائه می‌دهند، اما در مکان‌های متفاوت قرار دارند.

3. حوزه یا شاخه علمی: در علم و تحصیل، "branch" به معنای حوزه‌ای از دانش یا شاخه‌ای از علم است. به عنوان مثال، می‌توانیم از "branch of mathematics" (شاخه‌ای از ریاضیات) صحبت کنیم که شامل موضوعات مختلفی مانند جبر، هندسه و حساب است.

4. انشعاب در یک سیستم: در زمینه‌های کامپیوتری، به ویژه در برنامه‌نویسی و توسعه نرم‌افزار، "branch" به معنای انشعاب یا تغییر در مسیر کد است. به عنوان مثال، در سیستم‌های کنترل نسخه مانند Git، یک "branch" می‌تواند به توسعه ویژگی‌های جدید بدون تغییر در کد اصلی کمک کند.

نکات جالب درباره "branch"

- جوانه‌زنی و رشد: درختان و گیاهان به طور طبیعی در فصل بهار با جوانه‌زنی و رشد شاخه‌های جدید، زندگی خود را ادامه می‌دهند. این فرآیند به نام "فصل شکوفایی" شناخته می‌شود و نمادی از تولد و تجدید حیات در طبیعت است.

- تنوع در کاربرد: واژه "branch" در زبان انگلیسی به قدری متنوع است که می‌توان آن را در زمینه‌های مختلفی از جمله زیست‌شناسی، تجارت، فناوری و هنر استفاده کرد. این تنوع نشان‌دهنده عمق و گستردگی زبان انگلیسی است.

- استفاده در اصطلاحات: "branch" در ترکیب با واژه‌های دیگر نیز کاربرد دارد. به عنوان مثال، "branch out" به معنای گسترش فعالیت‌ها و تلاش برای ورود به زمینه‌های جدید است. همچنین "branch of government" به یکی از سه قوه دولت اشاره دارد: قوه‌ مجریه، قوه‌ مقننه و قوه‌ قضائیه.

- مصرف در متون ادبی و فلسفی: در متون ادبی و فلسفی، "branch" ممکن است به عنوان نمادی از انتخاب‌ها و مسیرهای زندگی استفاده شود. به عنوان مثال، فردی ممکن است در زندگی‌اش با انتخاب‌های مختلفی مواجه شود که هر کدام مانند شاخه‌های یک درخت، به مسیرهای متفاوتی منتهی می‌شود.

ارجاع به لغت branch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «branch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/branch

لغات نزدیک branch

پیشنهاد بهبود معانی