Subdivision

ˌsʌbdəˈvɪʒn ˌsʌbdəˈvɪʒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    subdivisions

معنی‌ها

noun
بخشیزه، بخش فرعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun
تقسیم مجدد، زیربخش، زیرقسمت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subdivision

  1. noun smaller entity of whole
    Synonyms: class, community, development, group, lower group, minor group, subclass, subsidiary, tract
    Antonyms: whole

لغات هم‌خانواده subdivision

ارجاع به لغت subdivision

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subdivision» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/subdivision

لغات نزدیک subdivision

پیشنهاد بهبود معانی