شکل جمع:
communitiesجامعه، انجمن، اجتماع، مجموعه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the Iranian Community in Chicago
جامعهی ایرانیان شیکاگو
We will do what is best for the community.
آنچه را که به صلاح اجتماع باشد، انجام خواهیم داد.
the European Community
جامعهی اروپا
community property
(حقوق) دارایی مشترک (که در صورت متارکه بین طرفین بخش میشود)
community of goods
داشتن کالا بهطور مشترک
community of tastes
همانندی سلیقهها
(انگلیسی) کارکردن مأموران پلیس فقط در یک محله (به منظور این که اهل محل آنها را خوب بشناسند)، (امریکا) کمک مردم به شهربانی (پاسداری به صورت گروههای گشتی و غیره)
1- کار برای مردم (که گاهی به جای زندان به مجرمین تکلیف میشود) 2- خدمات اجتماعی، کارهای عامالمنفعه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «community» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/community