شکل جمع:
neighborhoods(neighbourhood) همسایگی، مجاورت، محله، بخشی از شهر، اهل محل، جوار، حول و حوش
He is well-known in our neighborhood.
او در محلهی ما سرشناس است.
an old neighborhood
محلهی قدیمی
All the neighborhood came.
همهی اهل محل آمدند.
Come and see us if you are in the neighborhood.
اگر به این حوالی آمدی سری به ما بزن.
The cost is in the neighborhood of two million dollars.
هزینه در حدود دو میلیون دلار است.
(ریاضی) مجموعهی نقطههایی که در طول معینی از نقطهی معلومی قرار دارند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «neighborhood» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/neighborhood