شکل جمع:
vicinitiesنزدیکی، مجاورت، همسایگی، حومه، بستگی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
two schools in close vicinity
دو مدرسهی بسیار نزدیک هم
Our school is in the vicinity of a hospital.
مدرسهی ما در مجاورت یک بیمارستان قرار دارد.
در نزدیکی، نزدیک به، مجاور، در مجاورت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vicinity» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vicinity