آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Territory

ˈterətɔːri ˈterətri

شکل جمع:

territories

معنی territory | جمله با territory

noun countable B2

زمین، خاک، سرزمین، خطه

neutral territory

سرزمین بی‌طرف

enemy territory

خاک دشمن

noun countable

محدوده، حوزه، قلمرو، ناحیه، منطقه، اراضی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Each traveling salesman has his own special territory.

هریک از فروشندگان سیار حوزه‌ی مختص خود را دارند.

noun countable

منطقه‌ی نفوذ، حوزه‌ی استحفاظی

noun countable

(حیوانات، پرندگان) قلمرو

noun countable

رشته، زمینه، حوزه

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد territory

سوال‌های رایج territory

شکل جمع territory چی میشه؟

شکل جمع territory در زبان انگلیسی territories است.

ارجاع به لغت territory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «territory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/territory

لغات نزدیک territory

پیشنهاد بهبود معانی