امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Terror

ˈterər ˈterə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    terrors

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
ترس زیاد، وحشت، بلا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- His threats filled us with terror.
- تهدیدهای او وجودمان را پر از وحشت کرد.
- The unknown murderer became the terror of the town.
- آن قاتل ناشناس باعث وحشت شهر شد.
noun countable
شخص دردسرساز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد terror

  1. noun intense fear
    Synonyms:
    alarm anxiety awe consternation dismay dread fearfulness fright horror intimidation panic shock trepidation trepidity
    Antonyms:
    cheer glee happiness joy

ارجاع به لغت terror

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «terror» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/terror

لغات نزدیک terror

پیشنهاد بهبود معانی