فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Dread
dred
dred
گذشته‌ی ساده:
dreadedشکل سوم:
dreadedسوم‌شخص مفرد:
dreadsوجه وصفی حال:
dreadingشکل جمع:
dreadsمعنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
verb - transitive
C2
ترس، بیم، وحشت، ترسیدن (از)
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We awaited the coming of the storm with dread.
با دلهره در انتظار آمدن توفان بودیم.
(Shakespeare) the dread of something after death
هراس از چیزی پس از مرگ
نمونه‌جمله‌های بیشتر
A burned child dreads the fire.
بچه‌ی سوخته از آتش وحشت دارد.
They dread any kind of change.
آنان از هر گونه تغییر هراس دارند.
his dread of God's wrath ...
بیم او از خشم خداوند ....
Nowadays AIDS is a worldwide dread.
این روزها بیماری ایدز هراسی جهان‌گیر است.
a dread disease
بیماری وحشت‌انگیز
dread secret weapons
سلاح‌های مخوف سری
مترادف و متضاد dread
-
adjective horrible, terrifyingSynonyms:awful terrible frightening frightful dire alarming creepy awe-inspiring shuddersomeAntonyms:pleasant pleasing welcomed wonderful
-
noun fearSynonyms:panic horror fright alarm apprehension awe dismay terror phobia jitters trepidation funk consternation affright worriment cold feet goose bumps stage fright trepidity aversionAntonyms:courage confidence bravery encouragement welcoming want
-
verb anticipate with horrorSynonyms:fear apprehend tremble quake be afraid cringe shudder have cold feet shrink from misdoubtAntonyms:welcome want encourage
Collocations
بیم داشتن از، هراسیدن از
ارجاع به لغت dread
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «dread» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dread