آخرین به‌روزرسانی:

Creepy

ˈkriːpi ˈkriːpi

صفت تفضیلی:

creepier

صفت عالی:

creepiest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal

ترسناک، وحشتناک، عجیب‌غریب

The creepy doll stared at me with its unblinking eyes.

عروسک ترسناک با چشمانی که پلک نمی‌زد به من خیره شد.

She heard a creepy whisper in the dark, making her heart race.

او در تاریکی زمزمه‌ای وحشتناک شنید که قلبش را به تپش انداخت.

adjective informal

مور‌مور‌کننده، چندش‌آور، چندشناک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a creepy feeling

احساس چندش‌آور

His creepy smile made everyone feel uneasy during the party.

لبخند مور‌مور‌کننده‌ی او در طول مهمانی باعث شد همه احساس ناراحتی کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد creepy

  1. adjective nasty, scary
    Synonyms:
    unpleasant awful horrible disgusting disturbing threatening frightening dreadful terrifying menacing ominous weird eerie gruesome macabre ghoulish nightmarish sinister hair-raising shuddersome itchy itching direful
    Antonyms:
    nice good pleasant normal pleasing unscary

سوال‌های رایج creepy

صفت تفضیلی creepy چی میشه؟

صفت تفضیلی creepy در زبان انگلیسی creepier است.

صفت عالی creepy چی میشه؟

صفت عالی creepy در زبان انگلیسی creepiest است.

ارجاع به لغت creepy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «creepy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/creepy

لغات نزدیک creepy

پیشنهاد بهبود معانی