Pleasing

    ˈpliːzɪŋ ˈpliːzɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      pleased

    • شکل سوم:

      pleased

    • سوم‌شخص مفرد:

      pleases

    • صفت تفضیلی:

      more pleasing

    • صفت عالی:

      most pleasing
    ذخیره در لغات برگزیده

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    دلپذیر، خوش، باصفا، دلگشا، خوشایند، بشاش، موجب مسرت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Julie has a pleasing personality.
    - جولی شخصیت دلپذیری دارد.
    - the pleasing aroma of fresh baked bread
    - عطر خوش نان تازه‌پخته‌شده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pleasing

    1. adjective nice
      Synonyms:
      good pleasant agreeable enjoyable likable welcome attractive charming amiable satisfactory delightful engaging favorable suitable sweet polite adorable congenial pleasurable gratifying satisfying entertaining amusing winning delicious darling mellow musical savory palatable grateful luscious
      Antonyms:
      displeasing
    1. adjective welcome, nice
      Synonyms:
      pleasant nice agreeable good enjoyable delightful charming amiable likable satisfactory favorable suitable gratifying satisfying engaging entertaining amusing congenial sweet palatable savory musical polite luscious winning
      Antonyms:
      unpleasant bad disagreeable unwelcome displeasing troublesome upsetting hurtful dismal grim

    لغات هم‌خانواده pleasing

    ارجاع به لغت pleasing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pleasing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pleasing

    لغات نزدیک pleasing

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه