Amusing

əˈmjuːzɪŋ əˈmjuːzɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    amused
  • شکل سوم:

    amused
  • سوم‌شخص مفرد:

    amuses
  • صفت تفضیلی:

    more amusing
  • صفت عالی:

    most amusing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
1- سرگرم‌کننده، تفریح‌دهنده، (در مورد اشخاص) خوشمزه، بامزه، لوده، شوخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- an amusing story
- داستانی سرگرم‌کننده
- the clown's amusing appearance
- قد و قواره‌ی خنده‌آور دلقک
adjective
2- خنده‌آور، فرح‌بخش، مسرورکننده، مسرت‌بخش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد amusing

  1. adjective entertaining, funny
    Synonyms: agreeable, boffo, camp, campy, charming, cheerful, cheering, comical, cut up, delightful, diverting, droll, enchanting, engaging, enjoyable, entertaining, for grins, fun, gladdening, gratifying, gut-busting, humorous, interesting, jocular, jokey, joshing, laughable, lively, merry, pleasant, pleasing, priceless, screaming, sidesplitting, too funny for words, witty
    Antonyms: annoying, boring, tiring, unfunny

ارجاع به لغت amusing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «amusing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/amusing

لغات نزدیک amusing

پیشنهاد بهبود معانی