امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Laughable

    ˈlæfəbl ˈlɑːfəbl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    خنده‌دار، مضحک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - the government's laughable programs for economic stability
    - برنامه‌های مسخره‌ی دولت برای ثبات اقتصادی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد laughable

    1. adjective easily made fun of
      Synonyms:
      funny ridiculous absurd comical humorous ludicrous farcical preposterous droll amusing entertaining witty comic risible mocking jocular jocose facetious diverting hilarious asinine inane nonsensical bizarre eccentric unusual fantastic camp campy derisive derisory mirthful gelastic rich riot scream har-har joshing jokey jokose
      Antonyms:
      serious grave

    لغات هم‌خانواده laughable

    • adjective
      laughable
    • verb - intransitive
      laugh

    ارجاع به لغت laughable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «laughable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/laughable

    لغات نزدیک laughable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی