با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Charming

ˈtʃɑːrmɪŋ ˈtʃɑːmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    charmed
  • شکل سوم:

    charmed
  • سوم‌شخص مفرد:

    charms
  • صفت تفضیلی:

    more charming
  • صفت عالی:

    most charming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
جذاب، دلربا، گیرا، فریبا، فریبنده، ملیح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Her words and actions were very charming.
- سخنان و رفتارش بسیار گیرا بود.
- The charming little café had delicious pastries.
- کافه‌ی کوچک و جذاب شیرینی‌های خوشمزه‌ای داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد charming

  1. adjective captivating
    Synonyms: absorbing, alluring, amiable, appealing, attractive, bewitching, charismatic, choice, cute, dainty, delectable, delicate, delightful, desirable, electrifying, elegant, enamoring, engaging, engrossing, enthralling, entrancing, eye-catching, fascinating, fetching, glamorous, graceful, infatuating, inviting, irresistible, likable, lovable, lovely, magnetizing, nice, pleasant, pleasing, provocative, rapturous, ravishing, seducing, seductive, sweet, tantalizing, tempting, titillating, winning, winsome
    Antonyms: frightening, irritating, offensive, repellent, repulsing, repulsive, terrifying

ارجاع به لغت charming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «charming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/charming

لغات نزدیک charming

پیشنهاد بهبود معانی