گذشتهی ساده:
enticedشکل سوم:
enticedسومشخص مفرد:
enticesصفت تفضیلی:
more enticingصفت عالی:
most enticingجذاب، فریبنده، وسوسهکننده، اغواکننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His enticing offer made it hard for her to say no.
پیشنهاد فریبندهی او نه گفتن را برایش سخت کرد.
The enticing aroma of freshly baked bread filled the air.
بوی جذاب نان تازهپختهشده فضا را پر کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enticing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enticing