Engaging

ɪnˈɡeɪdʒɪŋ ɪnˈɡeɪdʒɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    engaged
  • شکل سوم:

    engaged
  • سوم‌شخص مفرد:

    engages
  • صفت تفضیلی:

    more engaging
  • صفت عالی:

    most engaging

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
گیرا، جذاب، دلربا، سرگرم‌کننده، مشغول‌کننده، جالب، دلکش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- her engaging personality
- شخصیت جذاب او
- She has an engaging personality that draws people in.
- او شخصیت گیرایی دارد که مردم را به خود جذب می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد engaging

  1. adjective charming
    Synonyms: agreeable, alluring, appealing, attractive, bewitching, captivating, enchanting, enticing, entrancing, fascinating, fetching, glamorous, interesting, intriguing, inviting, likable, lovable, magnetic, mesmeric, pleasant, pleasing, prepossessing, siren, sweet, winning, winsome
    Antonyms: boring, repulsive, tiresome, undesirable, unlikeable

ارجاع به لغت engaging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «engaging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/engaging

لغات نزدیک engaging

پیشنهاد بهبود معانی