شکل جمع:
engagementsنامزدی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
They broke off the engagement just a month before the wedding.
آنها تنها یک ماه پیشاز عروسی، نامزدیشان را بههم زدند.
After a two-year engagement, they finally got married last summer.
بعداز دو سال نامزدی، آنها تابستان گذشته بالاخره ازدواج کردند.
an engagement party
جشن نامزدی
Sherry's engagement ring
انگشتر نامزدی شری
قرار، برنامه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I'll break my engagement and come to your party.
قرار خود را بههم میزنم و به مهمانی شما میآیم.
Do you have any engagements this weekend?
آیا این آخر هفته برنامهای داری؟
رویارویی، درگیری، مصاف، نبرد، جنگ
After the engagement, the troops retreated to a safer position.
پساز رویارویی، نیروها به موقعیت امنتری عقبنشینی کردند.
There were several violent engagements along the border.
چندین نبرد خشونتآمیز در امتداد مرز رخ داد.
مشارکت، درگیری، تعامل
Effective teaching requires student engagement with the subject matter.
آموزش مؤثر نیازمند درگیری ذهنی دانشآموز با موضوع درس است.
The organization promotes civic engagement among young people.
این سازمان تعامل مدنی را در میان جوانان ترویج میدهد.
ارتباطگیری، جلب مشارکت، جذب مخاطب
Effective public engagement can build trust between citizens and government.
جلب مشارکت عمومی مؤثر میتواند اعتماد بین شهروندان و دولت را ایجاد کند.
The museum's new exhibits are designed to increase public engagement.
نمایشگاههای جدید موزه بهگونهای طراحی شدهاند که ارتباطگیری عمومی را افزایش دهند.
کسبوکار مشارکت، تعامل (واکنش مخاطبان به اطلاعات آنلاین)
Social media is a powerful tool for customer engagement.
شبکههای اجتماعی ابزار قدرتمندی برای مشارکت مشتریان هستند.
High engagement indicates that your audience finds the content valuable.
تعامل بالا نشان میدهد که مخاطبان شما، محتوا را ارزشمند میدانند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «engagement» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/engagement