فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Betrothal

bɪˈtroʊðl bɪˈtrəʊðl

معنی و نمونه‌جمله

noun

نامزدی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Their betrothal took place last week.

نامزدی آن‌ها هفته پیش بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد betrothal

  1. noun marriage
    Synonyms:
    engagement marriage promise vow affiancing betrothing espousal plight troth
    Antonyms:
    separation divorce

ارجاع به لغت betrothal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «betrothal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/betrothal

لغات نزدیک betrothal

پیشنهاد بهبود معانی