امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Betrayer

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(فرد) خائن، خیانتکار، جاسوس، سخن‌چین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a cruel betrayer
- خائن بی‌رحم
- The betrayer was sent to the prison
- خیانتکار به زندان فرستاده شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد betrayer

  1. noun informer
    Synonyms:
    deceiver traitor double-crosser Benedict Arnold backstabber fink nark narc snitch turncoat spy stool pigeon weasel rat

ارجاع به لغت betrayer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «betrayer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/betrayer

لغات نزدیک betrayer

پیشنهاد بهبود معانی