شکل جمع:
betrayalsخیانت، پیمانشکنی، دغلکاری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His betrayal of their friendship was unexpected.
خیانت او به دوستیشان غیرمنتظره بود.
the betrayal of his trust by his closest friend
خیانت به اعتماد او توسط نزدیکترین دوستش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «betrayal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/betrayal