شکل جمع:
giveawaysاشانتیون، هدیه (محصولی رایگان که به مشتری داده میشود)
The store is offering free giveaways with every purchase.
فروشگاه با هر خرید، هدیه میدهد.
Customers love receiving giveaways at promotional events.
مشتریان عاشق دریافت اشانتیون در رویدادهای تبلیغاتی هستند.
نشانه، مدرک (چیزی که بهطور ناخواسته باعث لو رفتن رازی شود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His expensive watch was a giveaway that he wasn’t as poor as he claimed.
ساعت گرانقیمتش مدرکی بود که او آنقدرها که میگفت فقیر نیست.
The fresh paint on the wall was a dead giveaway that they had tried to hide the damage.
رنگ تازهی روی دیوار نشانهی این بود که آنها سعی کرده بودند خسارت را پنهان کنند.
ورزش لو دادن توپ، امتیاز دادن، گل دادن (با از دست دادن توپ)
The defender’s mistake led to a giveaway goal.
اشتباه مدافع باعث گل دادن به حریف شد.
They chased the ball all over the field and pressured opponents into giveaways.
آنها در تمام زمین توپ را دنبال کردند و حریفان را مجبور به لو دادن توپ کردند.
برنامهی رادیویی اهدای جوایز، برنامهی تلویزیونی جایزهدهی
He won a new car on a radio giveaway.
او در برنامهی رادیویی اهدای جوایز، ماشین جدیدی برنده شد.
The TV channel aired a popular giveaway show last night.
دیشب شبکهی تلویزیونی، برنامهی جایزهدهی محبوبی پخش کرد.
ناچیز، ارزان، بسیار پایین (قیمت)
The store is offering high-quality jackets at giveaway prices during the sale.
فروشگاه درطول حراج، کاپشنهای باکیفیت را با قیمت بسیار پایین میفروشد.
I can’t believe they’re selling brand-new laptops at such a giveaway price.
باورم نمیشود که لپتاپهای نو را با قیمتی ارزان میفروشند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «giveaway» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/giveaway