آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Spy

    spaɪ spaɪ

    گذشته‌ی ساده:

    spied

    شکل سوم:

    spied

    سوم‌شخص مفرد:

    spies

    وجه وصفی حال:

    spying

    شکل جمع:

    spies

    معنی spy | جمله با spy

    noun adverb countable B1

    جاسوس، جاسوسی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    a German spy

    جاسوس آلمانی

    a spy plane

    هواپیمای جاسوسی (آبشتی)

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He spied for the sake of money.

    برای پول جاسوسی می‌کرد.

    One of the policemen spied him in the crowd.

    یکی از پاسبانان او را در میان جمعیت شناخت.

    Two of them went spying out the forest.

    دو نفر از آنان برای اکتشاف جنگل رفتند.

    Akbar always wants to spy into other people's private affairs.

    اکبر همیشه می‌خواهد از کارهای خصوصی دیگران سر در بیاورد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد spy

    1. noun person who secretly finds out about another’s business
      Synonyms:
      agent operative informer detective investigator scout observer watcher secret agent undercover agent mole lookout spotter picket patrol intelligencer emissary double agent espionage agent sleeper sleuth snoop plant spook foreign agent inside agent secret service
    1. verb secretly follow, watch another’s actions
      Synonyms:
      watch observe follow tail shadow spot notice see view look for search examine scrutinize discover catch sight of get a load of take note take in peep snoop pry meddle case stake out scout recon reconnoiter sleuth keep under surveillance stag glimpse eyeball set eyes on fish out

    Phrasal verbs

    spy out

    (به‌صورت مخفیانه) اطلاعات بدست آوردن، جاسوسی کردن

    Idioms

    spy out the land

    (قبل از تصمیم‌گیری) وضعیت را ارزیابی کردن، جوانب را سنجیدن

    سوال‌های رایج spy

    گذشته‌ی ساده spy چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده spy در زبان انگلیسی spied است.

    شکل سوم spy چی میشه؟

    شکل سوم spy در زبان انگلیسی spied است.

    شکل جمع spy چی میشه؟

    شکل جمع spy در زبان انگلیسی spies است.

    وجه وصفی حال spy چی میشه؟

    وجه وصفی حال spy در زبان انگلیسی spying است.

    سوم‌شخص مفرد spy چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد spy در زبان انگلیسی spies است.

    ارجاع به لغت spy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «spy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spy

    لغات نزدیک spy

    • - sputter
    • - sputum
    • - spy
    • - spy out
    • - spy out the land
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.