آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Spy

spaɪ spaɪ

گذشته‌ی ساده:

spied

شکل سوم:

spied

سوم‌شخص مفرد:

spies

وجه وصفی حال:

spying

شکل جمع:

spies

معنی spy | جمله با spy

noun adverb countable B1

جاسوس، جاسوسی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

a German spy

جاسوس آلمانی

a spy plane

هواپیمای جاسوسی (آبشتی)

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He spied for the sake of money.

برای پول جاسوسی می‌کرد.

One of the policemen spied him in the crowd.

یکی از پاسبانان او را در میان جمعیت شناخت.

Two of them went spying out the forest.

دو نفر از آنان برای اکتشاف جنگل رفتند.

Akbar always wants to spy into other people's private affairs.

اکبر همیشه می‌خواهد از کارهای خصوصی دیگران سر در بیاورد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد spy

  1. noun person who secretly finds out about another’s business
  1. verb secretly follow, watch another’s actions

Phrasal verbs

spy out

(به‌صورت مخفیانه) اطلاعات بدست آوردن، جاسوسی کردن

Idioms

spy out the land

(قبل از تصمیم‌گیری) وضعیت را ارزیابی کردن، جوانب را سنجیدن

سوال‌های رایج spy

گذشته‌ی ساده spy چی میشه؟

گذشته‌ی ساده spy در زبان انگلیسی spied است.

شکل سوم spy چی میشه؟

شکل سوم spy در زبان انگلیسی spied است.

شکل جمع spy چی میشه؟

شکل جمع spy در زبان انگلیسی spies است.

وجه وصفی حال spy چی میشه؟

وجه وصفی حال spy در زبان انگلیسی spying است.

سوم‌شخص مفرد spy چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد spy در زبان انگلیسی spies است.

ارجاع به لغت spy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spy

لغات نزدیک spy

پیشنهاد بهبود معانی