بیننده، تماشاگر
The watcher sat on the couch, engrossed in the latest episode of their favorite show.
تماشاگر روی کاناپه نشست و غرق در آخرین قسمت برنامهی مورد علاقهیشان بود.
The watcher couldn't resist the allure of binge-watching an entire series in one sitting.
بیننده نمیتوانست در برابر جذابیت تماشای کل سریال در یک بار مقاومت کند.
شبزندهدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The watcher observed the stars in the sky, lost in thought.
شبزندهدار ستارگان آسمان را مشاهده کرد و در افکارش گم شده بود.
The lone watcher sat on the rooftop.
شبزندهدار تنها روی پشتبام نشست.
نگهبان، مراقب، ناظر
The watcher stayed vigilant all night, keeping an eye out for any suspicious activity.
نگهبان تمام شب هوشیار بود و مراقب هرگونه فعالیت مشکوک بود.
The watcher's keen eyes never missed a movement in the darkness, always on high alert.
چشمان تیزبین مراقب هیچ حرکتی را در تاریکی از دست نمیداد و همیشه در حالت آمادهباش بود.
کلمهی watcher در زبان فارسی به «تماشاگر» یا «ناظر» ترجمه میشود.
«تماشاگر» به کسی گفته میشود که به صورت فعال یا منفعل به مشاهدهی یک رویداد، فیلم، بازی، یا هر فعالیت دیگری میپردازد. این کلمه بیشتر در زمینههایی مانند سینما، ورزش، تئاتر یا هر نوع نمایش عمومی کاربرد دارد و نشاندهندهی شخصی است که نقش مستقیم در رویداد ندارد اما حضور و توجهش به آن معطوف است. از سوی دیگر، «ناظر» معنایی کمی گستردهتر دارد و ممکن است به کسی اشاره کند که برای بررسی، کنترل یا پایش یک وضعیت یا فرآیند خاص وظیفه دارد.
از نظر مفهومی، تماشاگران نقش بسیار مهمی در بسیاری از زمینهها ایفا میکنند. آنها با حضور خود در یک نمایش، مسابقه یا رویداد فرهنگی به شکل غیرمستقیم به موفقیت و انگیزهی برگزارکنندگان و اجراکنندگان کمک میکنند. این حضور به نوعی تعامل دوطرفه است که در آن تماشاگران از طریق واکنشهای خود، مانند تشویق یا ابراز احساسات، بر فضای رویداد تأثیرگذارند و کیفیت تجربه را بالا میبرند.
از منظر روانشناسی، نقش تماشاگر با مفاهیمی همچون توجه، تمرکز و واکنشهای هیجانی همراه است. وقتی فردی به عنوان تماشاگر در یک موقعیت حضور دارد، ذهن او به طور فعال درگیر مشاهده، تحلیل و گاهی قضاوت است. این فرآیند مشاهدهی فعال میتواند منجر به یادگیری، الهامگیری و حتی ایجاد انگیزه برای انجام فعالیتهای مشابه شود. به همین دلیل، تماشاگر بودن فراتر از یک نقش منفعلانه است و بخشی از تجربهی انسانی و فرهنگی به شمار میآید.
از لحاظ زبانی، «watcher» در انگلیسی به کسی گفته میشود که چیزی را میبیند یا زیر نظر دارد، و در فارسی این نقش با کلمات «تماشاگر» و «ناظر» بسته به موقعیت ترجمه میشود. برای مثال، در سینما بیشتر از «تماشاگر» استفاده میشود، اما در زمینههایی مثل نظارت بر امنیت یا کنترل شرایط، «ناظر» مناسبتر است. این انعطافپذیری در ترجمه نشاندهندهی گستردگی کاربرد این کلمه در زبان انگلیسی است.
watcher» به عنوان یک نقش در زندگی روزمره و فرهنگی اهمیت زیادی دارد. تماشاگر بودن نه تنها تجربهای برای دیدن و لذت بردن است، بلکه میتواند به شکلگیری ارتباطات اجتماعی، افزایش فهم و انتقال فرهنگ کمک کند. حضور تماشاگران، اعم از یک جمع کوچک یا میلیونها نفر، به هر رویدادی معنا و ارزش میبخشد و نشاندهندهی تعامل انسانها با هنر، ورزش و جامعه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «watcher» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/watcher