شکل جمع:
bystandersتماشاگر، تماشاچی، بیننده، ناظر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The police kept bystanders away from the scene of accident.
پلیس تماشاچیان را از محل حادثه دور کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bystander» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bystander