شکل جمع:
passersbyشکل نوشتاری دیگر این لغت: passer-by
رهرو، عابر، رهگذر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The child got lost and was helped by a kind passerby.
کودک گم شده بود و رهگذری مهربان به او کمک کرد.
No passerby noticed the wallet lying on the ground.
هیچ عابری متوجه کیف پولی که روی زمین افتاده بود نشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «passerby» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/passerby