با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Passer

American: ˈpæsər British: ˈpæsə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    passers

معنی

  • noun
    گذرنده، عابر، پاس‌دهنده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد passer

  1. noun A person who passes by casually or by chance
    Synonyms: passerby, passer-by
  2. noun (football) a ball carrier who tries to gain ground by throwing a forward pass
    Synonyms: forward passer
  3. noun Type genus of the Passeridae
    Synonyms: genus Passer

ارجاع به لغت passer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «passer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/passer

لغات نزدیک passer

پیشنهاد بهبود معانی