family, familial, pertaining to a family
family
familial
pertaining to a family
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنها پیوند فامیلی محکمی دارند که آنها را نزدیک نگه میدارد.
They have a strong familial bond that keeps them close.
او با افتخار فامیلی خود را با همه به اشتراک گذاشت.
He proudly shared his family name with everyone.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فامیلی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فامیلی