آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۴

    همراهی به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / hamraahi /

    accompaniment, collaboration, coaction, cooperation

    accompaniment

    collaboration

    coaction

    cooperation

    کمک، مساعدت

    صدای او با همراهی پیانو در هم‌آوایی کامل بود.

    Her voice blended in harmony with the piano accompaniment.

    همراهی آن‌ها باعث موفقیت پروژه شد.

    Their cooperation made the project a success.

    اسم
    فونتیک فارسی / hamraahi /

    traveling together, walking together, accompanying, going along together, escorting

    traveling together

    walking together

    accompanying

    going along together

    escorting

    هم‌مسیری، هم‌سفر شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    همراهی مهمان‌ها توسط کارکنان مراسم انجام شد.

    The escorting of the guests was handled by the event staff.

    بدون همراهی خانواده‌اش، احساس تنهایی می‌کرد.

    Without the accompanying of his family, he felt lonely.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد همراهی

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    کمک مساعدت معاضدت یاری

    سوال‌های رایج همراهی

    همراهی به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «همراهی» در زبان انگلیسی به companionship، accompaniment یا support ترجمه می‌شود؛ بسته به زمینه و نوع کاربرد، هر یک از این واژه‌ها ممکن است مناسب باشند.

    «همراهی» مفهومی است که به حضور، پشتیبانی، و همدلی یک فرد یا گروه در کنار دیگری اشاره دارد. این واژه بار معنایی عمیقی از همکاری، همدلی و حضور فعال در کنار دیگران دارد و در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی، خانوادگی، کاری و حتی معنوی کاربرد گسترده‌ای دارد. همراهی می‌تواند به معنای صرفاً حضور فیزیکی یا به معنای حمایت روانی و عاطفی باشد.

    در زندگی روزمره، همراهی نقش بسیار مهمی در ایجاد احساس امنیت و آرامش ایفا می‌کند. برای مثال، همراهی یک دوست یا خانواده در شرایط سخت می‌تواند منبع امید و قوت قلب باشد. در زبان انگلیسی، واژه companionship به رابطه‌ای اشاره دارد که دو یا چند نفر را به واسطه حضور، دوستی و حمایت به هم پیوند می‌دهد. این نوع همراهی می‌تواند در خانواده، دوستی‌ها یا روابط کاری شکل گیرد.

    در زمینه‌های هنری و موسیقی، «همراهی» به معنای نواختن یا اجرای هم‌زمان با یک نفر دیگر است؛ مثلاً همراهی نوازنده پیانو با خواننده در یک کنسرت. در اینجا، واژه‌ی accompaniment به‌کار می‌رود که به معنای پشتیبانی یا هم‌نوازی است. این نوع همراهی نشان‌دهنده هماهنگی و تعامل میان اعضای یک گروه یا تیم است.

    از منظر روانشناسی و اجتماعی، همراهی به معنای حمایت عاطفی و روانی نیز هست. همراهی در اینجا می‌تواند به صورت گوش دادن فعال، همدردی و کمک به فرد در عبور از مشکلات بیان شود. واژه‌ی support در این زمینه بسیار متداول است و مفهوم کمک و تقویت را به همراه دارد. این نوع همراهی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا به سلامت روانی و احساس تعلق افراد کمک می‌کند.

    همراهی نه تنها یک عمل اجتماعی بلکه یک نیاز انسانی است که باعث ایجاد پیوندهای قوی‌تر، افزایش اعتماد و تقویت روابط می‌شود. در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف، ارزش همراهی و بودن در کنار یکدیگر به عنوان یکی از ارکان اصلی زندگی جمعی شناخته می‌شود. این مفهوم در زبان انگلیسی نیز با معادل‌های مختلف خود، بسته به نوع رابطه و زمینه‌ی کاربرد، به دقت منتقل می‌شود.

    ارجاع به لغت همراهی

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «همراهی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/همراهی

    لغات نزدیک همراهی

    • - همراه نوازی
    • - همراهان
    • - همراهی
    • - همراهی کردن
    • - همرای بودن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    motivator move forward move house multitude playfulness playlist plight pls poesy poignant permission perplexity persecution personal personally پنبه مرفه شست هل دادن آپدیت امضا املا ارتقا انشا انشعاب منشعب گله گزار گله‌گزاری شماره گذاری کردن علامت‌گذار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.