گذشتهی ساده:
brainwashedشکل سوم:
brainwashedسومشخص مفرد:
brainwashesوجه وصفی حال:
brainwashingمغزشویی، اجبار شخص به قبول عقیده تازهای، تلقین عقاید و مسلک تازهای، شستشوی مغزی دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «brainwash» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brainwash