آخرین به‌روزرسانی:

Brainwash

-wɒːʃ / / -wɑːʃ ˈbreɪnwɒʃ

گذشته‌ی ساده:

brainwashed

شکل سوم:

brainwashed

سوم‌شخص مفرد:

brainwashes

وجه وصفی حال:

brainwashing

معنی

verb - transitive

مغزشویی، اجبار شخص به قبول عقیده تازه‌ای، تلقین عقاید و مسلک تازه‌ای، شستشوی مغزی دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brainwash

  1. verb force to believe or do things
    Synonyms:
    influence persuade convince teach alter convert condition educate instill indoctrinate catechize proselytize

سوال‌های رایج brainwash

گذشته‌ی ساده brainwash چی میشه؟

گذشته‌ی ساده brainwash در زبان انگلیسی brainwashed است.

شکل سوم brainwash چی میشه؟

شکل سوم brainwash در زبان انگلیسی brainwashed است.

وجه وصفی حال brainwash چی میشه؟

وجه وصفی حال brainwash در زبان انگلیسی brainwashing است.

سوم‌شخص مفرد brainwash چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد brainwash در زبان انگلیسی brainwashes است.

ارجاع به لغت brainwash

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brainwash» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brainwash

لغات نزدیک brainwash

پیشنهاد بهبود معانی