Proselytize

ˈprɑːsəlɪtaɪz ˈprɒslətaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    proselytized
  • شکل سوم:

    proselytized
  • سوم‌شخص مفرد:

    proselytizes
  • وجه وصفی حال:

    proselytizing

معنی

adverb
به دین تازه‌ای وارد شدن یا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proselytize

  1. verb convert, espouse
    Synonyms: accept, adopt, advocate, alter conviction, approve, be born again, cause to adopt, change belief, convince, defend, embrace, get into, persuade, stand behind, sway, uphold

ارجاع به لغت proselytize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proselytize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proselytize

لغات نزدیک proselytize

پیشنهاد بهبود معانی