گذشتهی ساده:
advocatedشکل سوم:
advocatedسومشخص مفرد:
advocatesوجه وصفی حال:
advocatingشکل جمع:
advocatesدفاع کردن، طرفداری کردن، حمایت کردن، تشویق کردن، پشتیبانی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The author denied that his new book advocated violence.
نویسنده انکار کرد که کتاب جدیدش تشویق به خشونت میکند.
The organization advocates for better healthcare policies.
این سازمان از سیاستهای بهتر در حوزهی بهداشتودرمان پشتیبانی میکند.
She passionately advocates for animal rights and welfare.
او با اشتیاق از حقوق و رفاه حیوانات دفاع میکند.
Many people advocate for stricter gun control laws after the recent tragedies.
پساز فجایع اخیر، بسیاری از مردم از قوانین سختگیرانهتر کنترل اسلحه حمایت میکنند.
حمایت کردن، دادخواهی کردن (برای مردم نیازمند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She has spent her entire career advocating for children with disabilities.
او تمام دوران حرفهای خود را صرف حمایت از کودکان دارای معلولیت کرده است.
He advocated freeing the slaves.
او خواهان آزاد کردن بردگان بود.
حقوق دفاع کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
She decided to advocate for the rights of her clients in every case.
او تصمیم گرفت در هر پروندهای از حقوحقوق موکلینش دفاع کند.
During the trial, she will advocate for her client's innocence.
درطول محاکمه، او از بیگناهی موکلش دفاع خواهد کرد.
حقوق وکیل، وکیلمدافع
He decided to become an advocate after witnessing injustice in the legal system.
بعداز دیدن بیعدالتی در سیستم حقوقی، او تصمیم گرفت وکیل شود.
The advocate's closing statement was powerful and influenced the jury's decision.
بیانیهی پایانی وکیلمدافع قوی بود و بر تصمیم هیئتمنصفه تأثیر گذاشت.
an advocate's license
پروانهی وکالت
هوادار، خواهان، طرفدار، حامی، پشتیبان، مدافع
Teachers often act as advocates for their students' needs in the school system.
معلمان غالباً بهعنوان حامی نیازهای دانشآموزانشان در سیستم آموزشی عمل میکنند.
She has been a lifelong advocate for peace, working to resolve conflicts through diplomacy and understanding.
او یک عمر خواهان صلح بوده و برای حل منازعات از طریق دیپلماسی و تفاهم تلاش کرده است.
an advocate of women's rights
طرفدار حقوق زنان
شریک شیطان، وکیل مدافع شیطان (کسی که برای داغ کردن مباحثه یا از روی بدعنقی از استدلال غیرقابل دفاعی سرسختانه دفاع میکند)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «advocate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/advocate