امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Proponent

prəˈpoʊnənt prəˈpəʊnənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    proponents

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
استدلال‌کننده، توضیح‌دهنده، طرفدار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- one of the proponents of reforming the election laws
- یکی از هواداران اصلاح قانون انتخابات
- a proponent of women's rights
- خواهان حقوق زنان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proponent

  1. noun person who advocates, supports cause
    Synonyms:
    advocate backer champion defender enthusiast exponent expounder friend partisan patron protector second seconder spokesperson subscriber supporter upholder vindicator
    Antonyms:
    enemy foe opponent

ارجاع به لغت proponent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proponent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proponent

لغات نزدیک proponent

پیشنهاد بهبود معانی