گذشتهی ساده:
championedشکل سوم:
championedسومشخص مفرد:
championsوجه وصفی حال:
championingشکل جمع:
championsپهلوان، قهرمان، مبارزه، دفاع کردن از، پشتیبانی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
نشخوار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
champion of the oppressed
مدافع مستضعفان
to champion a cause
در راه هدفی مبارزه کردن
He championed the right of the accused to a lawyer.
او از حق متهمان به داشتن وکیل مدافع جانبداری میکرد.
Takhty was a world champion in wrestling.
تختی قهرمان جهان در کشتی بود.
world champion
جهان پهلوان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «champion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/champion