فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Championship

ˈtʃæmpiənʃɪp ˈtʃæmpiənʃɪp

شکل جمع:

championships

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

قهرمانی، پهلوانی، مسابقه قهرمانی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the world soccer championship games

مسابقات قهرمانی فوتبال جهانی

He won three championships in four years.

ظرف چهار سال سه بار مقام قهرمانی را به دست آورد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He won the heavyweight championship of the world.

او مقام قهرمانی سنگین وزن جهان را به دست آورد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد championship

  1. noun contest for ultimate victor
    Synonyms:
    contest tournament elimination showdown playoffs title match winner takes all crowning achievement crown

ارجاع به لغت championship

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «championship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/championship

لغات نزدیک championship

پیشنهاد بهبود معانی