گذشتهی ساده:
contestedشکل سوم:
contestedسومشخص مفرد:
contestsوجه وصفی حال:
contestingشکل جمع:
contestsمباحثه و جدل کردن، اعتراض داشتن بر، ستیزه کردن،مشاجره، مسابقه، رقابت، دعوا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to contest (the validity of) a will
اعتبار وصیتنامهای را مورد پرسش قرار دادن
to contest a seat in the parliament
برای (مسند) نمایندگی در پارلمان مبارزه کردن
They contested every inch of land in their retreat.
آنها در حین عقبنشینی از هر وجب زمین با سرسختی دفاع کردند.
a contest to gain the people's good will
پیکار برای به دست آوردن حسن نیت مردم
a beauty contest
مسابقهی زیبایی
a fishing contest
مسابقهی ماهیگیری
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «contest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contest