آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Tilt

    tɪlt tɪlt

    گذشته‌ی ساده:

    tilted

    شکل سوم:

    tilted

    سوم‌شخص مفرد:

    tilts

    وجه وصفی حال:

    tilting

    شکل جمع:

    tilts

    معنی tilt | جمله با tilt

    noun verb - transitive adverb

    کجی، کج کردن کج شدن

    noun verb - transitive adverb

    کج شدن، یک‌ور شدن، کج کردن، در اهتزاز بودن، در نوسان بودن، شیب داشتن، مسابقه نیزه‌سواری، شمشیربازی سواره در قرون وسطی، زدوخورد، منازعه، برخورد، سرعت، شتاب، پرتاب، شیب، سرازیری، کجی، تمایل، یک‌وری بودن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    If you tilt the cup the tea will spill on the rug.

    اگر فنجان را کج کنی چای روی فرش ریخته خواهد شد.

    Suddenly the boat tilted and sank.

    ناگهان قایق یک‌وری شد و در آب فرورفت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The soldiers tilted their lances at me.

    سربازان زوبین‌های خود را به‌سوی من گرفتند.

    he tilted his head and said , "hello!"

    سرش را خم کرد و گفت «سلام!»

    to tilt an adversary

    به حریف حمله بردن

    The tree tilts to the south.

    درخت به سوی جنوب خم شده است.

    to tilt a bar of iron

    میله‌ی آهنی را چکش‌کاری کردن

    A bird was tilting among the branches.

    پرنده‌ای در میان شاخ‌و‌برگ پس‌و‌پیش می‌رفت.

    a boat tilting on the waves

    قایقی که روی امواج نوسان می‌کرد

    to tilt at injustices

    بر بی‌عدالتی‌ها تاختن

    The crowd tilted into the room.

    جمعیت توی اتاق ریختند.

    tilting strata

    چینه‌های شیب‌دار

    The road tilts past deep valleys.

    جاده در جهت دره‌های ژرف سرازیر می‌شود.

    His arguments were tilted in favor of socialists.

    استدلال‌های او به سود سوسیالیست‌ها سوگیری شده بود.

    He had a sharp tilt with the manager.

    با مدیر درگیری شدیدی داشت.

    a verbal tilt

    جنگ لفظی

    the tilt of the earth's axis

    کجی محور کره‌ی زمین

    He gave the table a tilt.

    میز را کج کرد.

    the tilt toward religious fundamentalism

    گرایش به بنیادگرایی مذهبی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tilt

    1. noun lean, slope
      Synonyms:
      angle inclination slant incline slope pitch grade gradient fall dip list cant leaning drop slide rake
    1. noun fight
      Synonyms:
      struggle conflict combat clash encounter attack bout contest scuffle fracas skirmish collision tussle set-to meet duel joust tournament tourney
      Antonyms:
      agreement surrender
    1. verb lean, slant
      Synonyms:
      bend turn tip incline slope recline slant list pitch cant shift heel sway lurch yaw rake dip slouch careen seesaw set at an angle swag
      Antonyms:
      straighten
    1. verb attack, fight
      Synonyms:
      fight combat encounter charge clash spar contend duel thrust cross swords joust break overthrow
      Antonyms:
      yield surrender

    Idioms

    at full tilt

    با سرعت تمام، با شتاب تمام

    سوال‌های رایج tilt

    گذشته‌ی ساده tilt چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده tilt در زبان انگلیسی tilted است.

    شکل سوم tilt چی میشه؟

    شکل سوم tilt در زبان انگلیسی tilted است.

    شکل جمع tilt چی میشه؟

    شکل جمع tilt در زبان انگلیسی tilts است.

    وجه وصفی حال tilt چی میشه؟

    وجه وصفی حال tilt در زبان انگلیسی tilting است.

    سوم‌شخص مفرد tilt چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد tilt در زبان انگلیسی tilts است.

    ارجاع به لغت tilt

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tilt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tilt

    لغات نزدیک tilt

    • - tillite
    • - tilsit (cheese)
    • - tilt
    • - tilt hammer
    • - tilt-top
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.