نزاع، غوغا، کشمکش، جنجال، مشاجره، کشمکش کردن، دست به یقه شدن با
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
One of the players scuffled with the referee.
یکی از بازیکنان با داور دست به گریبان شد.
The police broke up the scuffle.
پلیس نزاع آنها را متوقف کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scuffle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scuffle