آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Struggle

    ˈstrʌɡl ˈstrʌɡl

    گذشته‌ی ساده:

    struggled

    شکل سوم:

    struggled

    سوم‌شخص مفرد:

    struggles

    وجه وصفی حال:

    struggling

    شکل جمع:

    struggles

    معنی struggle | جمله با struggle

    verb - intransitive B2

    ستیز کردن، تقلا کردن، کوشش کردن، دست‌وپا کردن

    The victim seems to have struggled with his assailant.

    به‌ نظر می‌رسد که مقتول با ضارب خود مبارزه‌ی بدنی کرده است.

    struggling against poverty

    پیکار کردن بر ضد فقر

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They are struggling to find a solution.

    آن‌ها تلاش می‌کنند که راه‌حلی بیابند.

    The human spirit struggles to be saved from sin.

    روح انسان تقلا می‌کند که از گناه نجات یابد.

    to struggle through a thick forest

    به‌سختی راه خود را در جنگل انبوه گشودن

    noun countable

    ستیز، منازعه، کشمکش، تنازع، کشاکش، تلاش، مبارزه، پیکار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    struggle for survival

    تنازع برای بقا

    in the struggles of the world, a man must ...

    مرد باید که در کشاکش دهر ...

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    struggle to earn a living

    تلاش معاش

    the eternal struggle of good against evil

    مبارزه‌ی ابدی نیکی با بدی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد struggle

    1. noun hard try; fight to win
      Synonyms:
      effort attempt work trial contest battle conflict labor endeavor fight combat encounter clash skirmish striving exertion toil brush tussle row hassle scramble strife grind pains undertaking set-to jump jam wrangle roughhouse free-for-all long haul essay
      Antonyms:
      giving in
    1. verb labor, work
      Synonyms:
      work try endeavor strive toil exert oneself slave grind sweat plug strain tackle undertake cope seek offer attempt assay hustle scratch dig hassle plug away give it one’s best shot make every effort try one’s hardest go all out take a stab take a crack take on bend over backwards give the old college try work like a dog break one’s back break one’s neck have one’s nose to grindstone
      Antonyms:
      rest idle laze
    1. verb fight, wrestle
      Synonyms:
      battle compete contend contest wrestle grapple scrap scuffle tangle brawl hassle row slug smack rough-house go up against put up a fight bump heads cross swords lock horns buck romp shuffle
      Antonyms:
      surrender yield

    سوال‌های رایج struggle

    گذشته‌ی ساده struggle چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده struggle در زبان انگلیسی struggled است.

    شکل سوم struggle چی میشه؟

    شکل سوم struggle در زبان انگلیسی struggled است.

    شکل جمع struggle چی میشه؟

    شکل جمع struggle در زبان انگلیسی struggles است.

    وجه وصفی حال struggle چی میشه؟

    وجه وصفی حال struggle در زبان انگلیسی struggling است.

    سوم‌شخص مفرد struggle چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد struggle در زبان انگلیسی struggles است.

    ارجاع به لغت struggle

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «struggle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/struggle

    لغات نزدیک struggle

    • - structureless
    • - strudel
    • - struggle
    • - struggler
    • - strum
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.