فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Roughhouse

ˈrʌfhaʊs ˈrʌfhaʊs ˈrʌfhaʊs

معنی و نمونه‌جمله

adverb noun

بازی‌های خرکی و پرسر‌و‌صدا بین ساکنان یک اطاق، بازی خرکی و پرسر‌وصدا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Two of the students roughhoused the teacher.

دو تا از شاگردان نسبت به معلم درشتی کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roughhouse

  1. noun a violent struggle
    Synonyms:
    roughness rowdiness horseplay

ارجاع به لغت roughhouse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roughhouse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roughhouse

لغات نزدیک roughhouse

پیشنهاد بهبود معانی