با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Roughhouse

ˈrʌfhaʊs ˈrʌfhaʊs ˈrʌfhaʊs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adverb noun
بازی‌های خرکی و پرسر‌و‌صدا بین ساکنان یک اطاق، بازی خرکی و پرسر‌وصدا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Two of the students roughhoused the teacher.
- دو تا از شاگردان نسبت به معلم درشتی کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roughhouse

  1. noun A violent struggle
    Synonyms: roughness, rowdiness, horseplay

ارجاع به لغت roughhouse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roughhouse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roughhouse

لغات نزدیک roughhouse

پیشنهاد بهبود معانی